پيام
+
*سلام بر شاعران محترم و محترمه پارسي بلاگ ... بنده چند ساليست روي يک شعر بنام ( اقتدا ) بمناسبت ايام محرم کار ميکردم اما متاسفانه موفق نميشدم آنرا بپايان برسانم تا اينکه امسال موفق شدم آنرا به اتمام برسانم و بزودي آنرا ويرايش خواهم نمود .
در همينجا از تمامي دوستاني که در اين امر خير مرا ياري رساندند تشکر و قدرداني ميکنم .
اجر همه با سيدالشهدا @};-

* راوندي *
98/6/7

* راوندي *
*ملعون کوفه اي که به عهدش وفا نکرد ... شد منکر خدا به حسين ( ع ) اقتدا نکرد *
* راوندي *
* همچون دل علي (ع) دل آل علي شکست ... بيچاره اعتنا به غم مصطفي ( ص ) نکرد *
* راوندي *
در آتش جهنم حق جاودانه شد ... *دستي که بر نوشته ي خود اعتنا نکرد *
* راوندي *
* روزي که راه القمه بستند کوفيان ... زمزم چرا به کرب و بلا راه وا نکرد *
* راوندي *
آزار حرمله اگر از روي کينه بود ... *آن تير چرا چو ضاربش آنجا خطا نکرد *
* راوندي *
شمر لعين که بريد راس شاه دين ... *آن تيغ چگونه ز بريدن حيا نکرد *
* راوندي *
حر که به کربلا ره سلطان دين ببست ... چون او کسي ز خصائص توبه صفا نکرد
* راوندي *
زينب سفير کرب و بلا با درايتي ... راه حسين و هفتاد و دو تن را رها نکرد
* راوندي *
* با چشم خويش رأس برادر به نيزه ديد ... صبر جميل داشت که چون و چرا نکرد * اين بيت سروده *خانم هور* است
* راوندي *
* چون او کسي به نيت دينش به پا نخواست ... چون او کسي قيام براي خدا نکرد * اين بيت سروده * خانم هور * است
* راوندي *
چون عقل و دين به کيسه اي از سيم و زر فروخت ... از کشتن حسين ( ع ) و سپاهش ابا نکرد
* راوندي *
* و *
* راوندي *
*دنيا که دار درد و غم و رنج و ماتم است ... ما را به غمي جز غم تو مبتلا نکرد *
* راوندي *
*هر سال محرم و عاشوراي تازه ايست ... دستي که ريخت طرح قيامش خطا نکرد *
* راوندي *
*آري هزاري گذشته از اين تلخ ماجرا ... ليک اشک و خون جگر اين درد دوا نکرد *
* راوندي *
و
* راوندي *
و
* راوندي *
هر يک از دوستاني که موفق شوند در کامل نمودن اين شعر مرا ياري کنند نامشان بعنوان شاعر اين شعر برده خواهد شد اما کساني که در درجه اول مطالب سنگين تري مطرح کنند و يا در درجه دوم ابيات بيشتري بسرايند و يا در درجه سوم مصرع هاي ضعيف را اصلاح نمايند نامشان به همين ترتيب نوشته و برده خواهد شد . اميدوارم که تا بيست و يکم مهر به نتيجه نهايي برسيم .
* راوندي *
اميدوارم که با کامل نمودن اين شعر همه با هم براي عزاداري ماه محرم آماده شويم .
ذره بين زنده
سلام بر شما :) بسيار ايده ي خوبيه :)
* راوندي *
متشکرم شبستان دو اصلاحش ميکنم خيلي با عجله بود و سرعت کم چون بنده از اينترنت هوشمند استفاده ميکنم گمان نميکردم موفق بشم بهر حال بخواست خدا انجام شد /// درود بر استاد خدايي عزيز بسيار خرسند شدم که شما حضور داشتيد :) روي کمک شما دوست و استاد گرامي حساب ويژه اي باز ميکنم :)
شبستان نور
خواهش ميكنم حذف كردم.
ذره بين زنده
پيشنهاد براي مصرع اول بيت دوم *از قلب زخم خورده ي مولا علي نسوخت*
* راوندي *
جناب استاد خدايي عزيز ، سپاسگزارم از پيشنهاد بسيار ارزشمند حضرت عالي :) اين مصرع زيباي شما خودش بتنهايي ارزش يک شعر کامل را دارد ... بنده در اين مصرع که احساس ميکنم اشکال وزني داشت گفته بودم * پيمان شکست و نبست او دل به اهل دل * اگر شما بتوانيد اين مصرع را که براي مداحي هم مناسب ميباشد اصلاح کنيد ممنونتان ميشوم . بنده در آنجا به حضور غير علني پيامبر اشاره کردم اما مصرع شما واقعيست
* راوندي *
در ضمن در اين مصرع از نسبت دادن او به کوفيان راضي نيستم اما از دل به اهل دل خشنودم :)
ذره بين زنده
ممنونم :) اصلاح موردي که فرموده بوديد: *پيمان شکن به اهل دلي دل نبسته بود*
* راوندي *
تبريک بخاطر مصرع زيبايتان @};- تقبل الله
* راوندي *
سلام و عرض ادب خدمت دوست بزرگوارم محمد صادق خدايي عزيز :) سحر امروز فکر ميکردم بي مناسبت نيست حال که ظلم کوفيان و خيانت آنان در کار است همانطور که جنابعالي اشاره فرموديد نام مولاي متقيان هم در مصرع اول بيت دوم برده شود چنانچه شما هم با بنده هم عقيده باشيد آن مصرع را به يکي از اين دو مصرعي که خدمتتان عرض ميکنم تغيير دهيم . انتخاب يا اصلاح مصرع با شما :)
* راوندي *
*پيمان شکن به آل علي دل نبسته بود * و يا * همچون دل علي ( ع ) دل آل علي ( ع ) شکست *
* راوندي *
... اما شما اگر ميدانستيد نام مولا اين روزها چقدر براي ما کارگشاست که هيچ نام ديگري نيست :'( به همين مناسبت و بدليل تاخير حضرت عالي مصرع مناسبتر را برگزيدم .
عرشيا تکN
... حرمله اگر از روي کينه بود ... آن تير چرا چو ضاربش آنجا خطا نکرد - * راوندي * / عالي/
* راوندي *
ممنون عرشيا جان @};- مصرع اول اين بيت تا کلمه بهتري پيدا نکنم کامل شد . اجر شما با حضرت علي اصغر ( ع )
* راوندي *
* اين شعر طلسم شده انگار !*
شبستان نور
تو فكرشم...... توسلي بفرماييد تا ان شاءالله خودشان راه را مشخص كنند.
* راوندي *
ان شاءلله ...
سعيد عبدلي
@};- @};- @};-
* راوندي *
ممنون جناب عبدلي @};- اما همينطور زمان داره از دست ميره و منهم انگار مسخ شدم :(
من،تو،ما
آب را به اهل بيت چو بستند کوفيان....من مانده ام حيا، چرا کربلا نکرد...
عليرضاقاسمي راوندي
متشکرم من ، تو ، ما @};- وزن مصرعي که سروديد کم است و بنده دارم فکر ميکنم مثلاً بگوييم ... زمزم چرا به کرب و بلا رخنه وا نکرد ... نميدونم نظر شما چيست ؟ از رخنه خوشم نمياد دنبال يک کلمه ديگرم ... شايد چشمه !
* راوندي *
*زمزم چرا به کرب و بلا راه وا نکرد * گمانم اين بهتر است
* راوندي *
سلام بر شما ... امروز داشتم فکر ميکردم بيت سومي بايد وجود داشته باشه تا دو بيت اول رو به بقيه ربط بده ... فعلا اولين اقدام اينه ...
* راوندي *
البته در اين بيت لازم هست که اشاره اي به چرا چرا گفتنهاي بعدي بشه
* راوندي *
در آتش جهنم حق جاودانه شد را عوض کنيم و مصرع مناسبي بياريم اين بيت براي بيت سوم خوب است و بايد بيت چهارم را براي ربط دادن به ابيات بعدي آورد
* راوندي *
تا اينجا به اين نتيجه رسيدم که بيت سوم *الطاف ايزدي به هوي و هوس فروخت ... دستي که بر نوشته ي خود اعتنا نکرد *
* راوندي *
وبيت مهم چهارم که هنوز بايد اصلاحش کنم اما همچين معنايي ميطلبد *دائم سؤال کنم از خود که حق چرا ... اين کار را بکرد و آن کار را نکرد * البته جواب اين سؤالها در بيت * هر سال محرم و * داده شده ...
* راوندي *
* ابيات و مصرع هايي را که بنظرم ضعيف مي آيند کمرنگ ميکنم *
*سلام و كلامي*
با سلام : برخي از مصرع ها اشتباه وزني دارند مثلاً اين مصرع : « آن تير چرا چو ضاربش آنجا خطا نکرد » ... در اينجا « چرا » اگر «* يا* » خوانده مي شد ( يك هجاي بلند ) وزن درست بود ( به معني كار ندارم ) (* آن تير يا چو ضاربش آنجا خطا نکرد !/ * ) ... بايد طوري تغيير كند كه هم وزن درست باشد و هم معني آن درست شود . مثلاً : « تيري كه مثل ضاربش آنجا خطا نكرد » ...
*سلام و كلامي*
اين بيت هم اشكال وزني دارد : « شمر لعين که بريد راس شاه دين ... آن تيغ چگونه ز بريدن حيا نکرد » ... در مصرع اول بريد ثقيل است ... در مصرع دوم هم خيلي بيرون از وزن است ... اگر مي گفتيد : « شمر لعين بريد سر پادشاه دين / افسوس تيغ او ز بريدن حيا نكرد » وزن درست مي شد ... البته مي توان كلمات ديگري جايگزين كرد ...
* راوندي *
سلام سرباز گمنام ولايت گرامي ، سپاسگزارم از همياري حضرت عالي ... البته حق با شماست و اصولاً شعر وزن سختي دارد و به همين علت هم بنده سعي کرده ام که از صاحب نظران کمک بگيرم ... اصلاحات شما را قبول دارم و چنانچه ابيات شما استفاده شد نامتان را بعنوان شاعر اين شعر در کنار خوباني که در حال کوشش هستند ذکر خواهم نمود .
* راوندي *
بزرگوار ديگري که هنوز اجازه نگرفته ام نامشان را ببرم دو بيت بسيار زيبا به اين شعر اضافه نموده اند که بعداً خواهم نوشت اما در مورد اين دو بيت گفته اند : آزار حرمله فقط از روي کينه بود ... زد بر گلوي اصغر و تيرش خطا نکرد /// شمر لعين بريد سر شاه تشنه لب ... تيغش ولي چرا ز بريدن حيا نکرد /// خوشحال ميشوم شما هم نظرتان را در مورد اين دوبيت بفرماييد اما بنده هنوز تاييد نکرده ام .
* راوندي *
اما در مورد * آن تير چرا چو ضاربش آنجا خطا نکرد *گذشته از اشکال وزني که فرموديد مطلب ديگري هم دارد که سخت فکر مرا مشغول نموده و آن اين است که در حقيقت تير خطا کرد که به گلوي آن نازدانه اصابت نمود :( با اين انديشه چکنم ؟
* راوندي *
* با چشم خويش رأس برادر به نيزه ديد ... صبر جميل داشت که چون و چرا نکرد * اين بيت زيبا سروده *خانم هور * است
* راوندي *
*چون او کسي به نيت دينش به پا نخواست ... چون او کسي قيام براي خدا نکرد * همچنين اين بيت عالي هم سروده *خانم هور * است که همينجا از زحمات ايشان تشکر و قدرداني ميکنم . اميد است که ابيات ديگري هم از ايشان در اين شعر وارد شود .
* راوندي *
يک مصرع ديگه رو اصلاح کردم اما هنوز وارد نکردم گمان کنم تا سال بعد وقت دارم روش فکر کنم البته اگر در قيد حيات باشم
* راوندي *
به اميد خدا و عنايت سيدالشهدا
يک فنجان آرامش
http://puke.parsiblog.com/Posts/66/
* راوندي *
باز نشد
عارفانه هاي يک دوست
{a h=puke}عليرضا عبدي{/a} منکرنتوانشد به حسن (ع)وخداي حسين...زيراکه حسين وقت تيرباان به خدا اقتدمي کرد
* راوندي *
{a h=pershang}عارفانه هاي يک دوست{/a} ممنون که قصد ياري داشتيد خداوند اجرتان دهد
ناموس خدا.
عجب شعري، اجر همه دستندرکاران با مادر ابي عبدالله، يا زهرا...
* راوندي *
{a h=hosseinnaimi1}ناموس خدا.{/a} ان شاءالله
ناموس خدا.
{a h=ravandi} راوندي {/a}ان شاءالله...
* راوندي *
@};-
* راوندي *
الحمدلله اين شعر امسال به سرانجام رسيد و در اولين فرصت اصلاح ميکنم :)
* راوندي *
متاسفانه در چکنويسهاي شعر ابياتي که دوستان سروده بودند نوشته نشده بود و به لطف خدا ابيات تازه اي به ذهنم رسيد که موجب تمام شدن اين شعر شد .
* راوندي *
به اين فيد هم بدليل گشتن در مورد شعر شهداي ميدان امام حسين ع رسيدم