شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ چرچيل داشت با تاکسي بسمت ايستگاه راديو براي سخنراني مي رفت وقتي رسيدند به راننده گفت : نيم ساعت اينجا صبر کن من برميگردم راننده گفت : نميتونم صبر کنم بايد زود برم خونه سخنراني چرچيل رو گوش کنم چرچيل از اين حرف راننده تاکسي خوشش اومد و يک اسکناس ده پوندي به او داد راننده تاکسي : گور باباي چرچيل تا صبح هم بخواي اينجا منتظرت ميمونم :D
{a h=goldenrose}دهکده موسيقي{/a} :D امان از بي پولي :)
:)
اين حکايت امروز ماست يمان به عمل از دست رفت :-o
{a h=tala1baft}طلابافت{/a} :)
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} :)
{a h=pershang}عارفانه هاي يک دوست{/a} واقعا که همينطور هست
{a h=mobarez10}مبارز..{/a} اينجا ديگه سياست چرچيل کار دستش داد :) حالا اينجا نميشه گفت ، اگه بگيم راننده يک فحش به چرچيل داد خنده دارترم ميشه :D
* کميل *
اين روايت ها از کجا مي ياد ، سندي چيزي هست يا همين طوري يکي داستان سرايي کرده ؟ :)
{a h=hizbolah} کميل {/a}بنظرم داستان سرايي باشد که راديو صبا براي مخاطبينش مطالب طنز را برميگزيند . :)
‍‍‍‍* راوندي *
رتبه 81
15 برگزیده
1077 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top