درودها بر شما ، البته متوجه فرمايش شما هستم اما با تجربه تجربه هفت ساله اي که با نسل کودک و نوجوان و جوان دارم بسيار مستعد شکوفايي هستند منتهي اين شکوفا کردنشان راه دارد که در حال حاضر تمام راههاي در دسترس بيراهه است . رفتم به معاون فرهنگي شهرداري گفتم آقا بايد يک فکري بحال اين نوجوانان کرد اينها همه در هراس و وحشت بسر مي‌برند آنها فکر ميکنند همه بزرگترها بچه باز هستند مي‌گويد اين مسئله به شما ربطي ندارد به روحانيت مربوط مي‌شود. اين را براي شما نوشتم تا بدانيد که ريشه در چه خاکي قرار دارد البته لا وجود موضوعات بوجود آمده که همه اطلاع دارند پدر و مادرها بچه ها را ناخودآگاه در وحشت از ديگران قرار مي‌دهند . بنده در اين مدتي که خدمتتان عرض کردم داستان‌ها برايم بوجود آمد که هر کس برايم بود همان اوائل دست مي‌کشيد اما براي رضاي خداوند آنقدر ادامه دادم که آن دشمنانم هم تبديل به دوست شدند بنحوي که آقايي که چند سؤال داشت و رفتار آنها را مي‌ديد گفت کار خداست که اين بچه ها اينقدر شما را دوست دارند . البته من هيچ غريبه اي را کنارم نمي‌پذيرم يک تجربه داشتم که براي کافي است والدين بعضي از بچه ها هم اين را خواسته اند لذا آنجا تا آن آقا کنارم بود با آنها که مي آمدند ميگفتم بروند . بهر حال به همان اندازه که شما نا اميد هستيد بنده اميدوارم چون اواخر سال 1400 لطف پروردگار بصورت مستقيم شامل حالم شد و تمام ضعف مرا مبدل به قدرت نمود که اميدوارم فرصت کنم در زماني مناسب براي مردم تعريف کنم .